جدول جو
جدول جو

معنی پا به پا هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

پا به پا هاکردن
وقت را تلف کردن، حرکتی حاکی از تردید و دودلی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پا به پا کردن
تصویر پا به پا کردن
این پا و آن پا کردن، کنایه از مسامحه کردن، کنایه از مردد بودن، درنگ کردن در کاری یا رفتن به طرفی، در علم حسابداری قرض و طلب خود را با دیگری برابر ساختن و طلب او را بابت طلب خود قبول کردن، تهاتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پا به پا کردن
تصویر پا به پا کردن
((بِ کَ دَ))
مردد بودن، درنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
این دست و آن دست کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
انتقال اثاثیه از نقطه ای به نقطه دیگر، نقل اثاثیه به جای
فرهنگ گویش مازندرانی
وقت تلف کردن، این پا آن پا کردن، معاوضه کردن، حرکتی حاکی
فرهنگ گویش مازندرانی